تبادل لوایح
12
مرداد

تبادل لوایح تمکین

بسمه تعالي

((تبادل لوايح))

رياست محترم شعبه 11 دادگاه خانواده شهرستان اصفهان (مجتمع شهيد قدوسي) و رياست محترم دادگاه تجديد نظر استان اصفهان

باسلام و درود با احترام ، در خصوص تجديدنظرخواهي خانم فاطمه .... اكنون در وقت مقرر پاسخ لايحه تجديد نظر خواهي ايشان را به استحضار عالي مي رساند:

1. تجديد نظرخواهي خانم فاطمه ... نسبت به محكوميت الزام به تمكين ايشان ، فاقد جهات قانوني تجديدنظرخواهي ، مندرج در ماده 348 قانون آيين دادرسي مدني مي باشد

بنابراين تجديدنظرخواهي ايشان بدون جهت قانون و غير قانوني مطرح شده طبق قانون در خواست عدم ورود و رسيدگي به آن مي شود.

2. خانم فاطمه ... بدوا اقدام به طرح دعاوي نفقه و استرداد جهاز عليه موكل آقاي ...نموده است و نفقه مورد تقاضاي ايشان از تاريخ 1400/11/27 يعني تاريخي كه منزل را ترك نموده است و تاريخي كه طبق مستند پيوست دادخواست تمكين( گزارش كلانتري ) اقدام به بردن وسايل منزل و ترك منزل موكل نموده است ، مي باشد.( به پيوست گزارش كلانتري) بنابراين خانم فاطمه ...تا مورخ 1400/11/27 در تمكين موكل بوده و موكل نيز نفقه وي را مي پرداخته و زوجه هم اقرار به آن داشته و از تاريخ ترك منزل ادعاي نفقه نموده است نه دوسال قبل آن و موكل نيز در تقابل براي اثبات نشوز ايشان و عدم تعلق نفقه در اين تاريخ اخير اقدام به طرح دعوي تمكين نموده است كه با توجه به مدارك موجود و عدم هر گونه دليل ترك منزل ، راي قطعي دادگاه و هر گونه مستند و دليل محكمه پسند ادعاي زوجه مبني بر عدم امنيت جاني به طور كامل رد شد و ايشان محكوم به تمكين شدند.

3. مدارك استنادي پيوست تجديدنظرخواهي عليرغم چندين بار پرسش قاضي دادگاه از زوجه مبني بر داشتن دليل در دادگاه ارائه نشده ( هرچند اكنون هم مشخص است اين مدارك مربوط به سال ها قبل و اثبات نشده است) و همانطور كه ملاحظه مي شود اين مدارك (شامل گزارش كلانتري و گزارش اورژانس) ، مربوط به دوسال قبل (مورخ 2.3.99) است و زوجه خانم فاطمه ... در آن زمان متاسفانه دست به خود كشي با قرص استامينوفن زده تا بلكه از اين طريق و مظلوم نمايي ، موكل و اقوام را تحت تاثير خود قرار داده ( زوج و زوجه دختر خاله پسر خاله هستند) و با جلب ترحم اطرافيان موكل را در موضع ضعف قرارداده و بر اشتباهات خود سرپوش بگذارد و امتيازاتي بگيرد. لازم به ذكر است در همان تاريخ خود كشي و گزارش كلانتري زوجه پشيمان به منزل برگشته و دوسال با موكل زندگي مي كرده و سپس بدون دليل در مورخ 1400/11/27 اقدام به ترك منزل و بردن اثاثيه در غياب موكل مي كند كه موكل متوجه مي شود و با پليس تماس گرفته و گزارش ترك منزل و بردن اثاث تهيه مي شود كه در همان گزارش كلانتري قيد شده فلذا

اولا بر اساس مدارك استنادي پيوست تجديد نظرخواهي زوجه ، هيچ شكايتي در دادگاه مطرح نشده و راي قطعي عليه موكل صادر نشده

ثانيا تاريخ اين مدارك منطبق با ترك منزل و نشوز و عدم تمكين فعلي زوجه نمي باشد بلكه متعلق به زمان دوسال پيش و زمان تمكين ايشان بوده كه موضوع اختلاف فعلي نيست بنابراين زوجه باز هم در اين دادگاه هيچ مدرك مرتبط و محكمه پسندي جهت نقض حكم دادگاه بدوي ارائه نكرده است.

4. زوجه مدارك بيمارستاني خود را جهت اثبات خشونت قبلي موكل ارائه كرده غافل از اينكه طبق محتوي اين مدرك ارائه شده از سوي زوجه و طبق مدارك بيمارستاني كه موكل در اختيار دارد ( به پيوست 2 برگ و متعلق به همان تاريخ) زوجه اقدام به خود كشي كرده است و توصيه شده ايشان به روانپزشك مراجعه كند و هيچ آثاري از جراحت و ضرب در پرونده بيمارستاني مشاهده نمي شود و نه تنها اين مدرك عليه موكل (زوج ) نيست بلكه حاكي از خشونت زوجه عليه خود و صحنه سازي عليه موكل مي باشد و مسلما اگر زوجه خود سلامت روان كامل داشتند هيچ موقع اقدام به عمل مذموم خودكشي نميكرند و بدتر اينكه مطرح خودكشي خود را عليه موكل مطرح و انتظار توجه قضات را داشته باشند ! ضمنا تا كنون هيچ پرونده اي عليه موكل كه حاكي از خشونت فيزيكي ( ضرب و جرح ) خشونت كلامي (شتم) در دادگاه كيفري مطرح و اثبات نشده و ادعا هاي زوجه كاملا بي اساس و واهي مي باشد.

5. اتهام زوجه به موكل مبني عدم سلامت روان و بيماري رواني و مشكل شخصيت كاملا بي اساس و كذب است و هيچ دليل و مستندي ارائه نشده و حتي مستند بيمارستان زوجه حاكي از خود كشي ايشان و مثبت عدم سلامت روان خود ايشان است نه موكل.

6. موكل امكانات كامل شامل منزل و وسايل را براي زوجه فراهم نموده و تا زماني كه ايشان در تمكين بوده وظايف همسرداري و پرداخت نفقه را انجام داده و هيچ موقع اقدام به ترك منزل يا بي توجهي به زوجه ننموده است ليكن زوجه خواهان روابط آزاد و گشت و گذار تا آخر شب با دوستان خود است بدون توجه به وظايف قانوني كه يك زن در قبال همسرش و فرزندش و خانواده برعهده دارد و اكنون نيز منزل مستقل تهيه كرده و شغل دائمي دارد و جدا زندگي ميكند و منزل زوج را بدون دليل شرعي و قانوني ترك نموده است و با اين بهانه كه موكل درون گراست و من برون گرا ، اعمال خود را توجيه ميكند و در حال حاضر هم موكل را مورد آماج تهمت ها قرارداده است كه همگي بي اساس و كذب است تا به مقاصد خود برسد ضمنا طبق تحقيقات انجام شده معمولا افرادي كه تحت تاثير زياد دوستان خود هستند اقدام به تغييرنام خود مي كنند و همانطور كه مشاهده مي شود ايشان اسم خود را از ((فاطمه )) به ((... )) تغيير داده است كه هر چند تغيير نام حق قانوني هر شخص است ليكن مثبت تاثير پذيري بسيار زياد و نقش دوستان و اطرافيان بر روي مسائل شخصي زوجه در امروزي كردن نام خود كه مهمترين سند هويت خصوصي و شخصي يك فرد است ، مي باشد.

7. موكل و زوجه در سال 1383/7/10 ازدواج و يكبار در سال 1397/1/27 توافقي از هم جدا شدند و زوجه بخشي از مهريه خود را اخذ نموده و جدا شده است ولي موكل براي حفظ كانون خانواده و علاقه به زن و فرزند دوباره در مورخ 1398/5/25 اقدام به ازدواج با زوجه مينمايد و با مقرر كردن مهريه مجدد! لذا معلوم است اگر موكل علاقه به زوجه نداشت و مشكل خاصي داشت يا از زوجه كراهت داشت ، زوجه كه كامل طلق و آزاد بوده ديگر حاضر به ازدواج با موكل نمي شد ليكن زوجه با رضايت كامل به زندگي بر مي گردد و حدو 2سال و نيم سال هم با ايشان زندگي مي كرده ليكن دوباره ايشان بناي ناسازگاري را گذاشته و اقدام به شكايت و كشاندن موكل به دادگاه نموده تا موكل را از زن و زندگي محروم و وي را تحت فشار بگذارد تا مجدد جدا بشود و به آزادي هاي دوران مجردي خود برسد ، بدون در نظر گرفتن عقد و سندي ازدواجي كه امضا كرده و به آن ملزم هست و بدو ن در نظر داشتن شرايط خود فرزند و همسرش با بي انصافي و خود خواهي كامل به دنبال اميال شخصي خود است.

8. پيامك هاي مورد استناد مورد انكار موكل است و در هيچ دادگاهي از موكل تحت عنوان توهين و فحاشي شكايت نشده و اتهامات اثبات نشده است.

با توجه به دلايل مذكور؛

اولا زوجه هيچ جهت قانوني براي تجديدنظرخواهي طبق قانون ندارد و ذكر نكرده است.

ثانيا مدارك فعلي استنادي مربوط به زمان دادخواست فعلي تمكين نيست و درهيچ دادگاهي اثبات هم نشده است.

ثالثا مدارك استنادي زوجه عليرغم بي ربط بودن عليه خود ايشان است نه موكل! و مثبت خودكشي تجديدنظرخواه و عدم سلامت روان ايشان است و هيچ آثاري از ضرب در پرونده بيمارستاني قيد نشده است.

رابعا ساير ادعاهاي زوجه مبني بر عدم سلامت روان ، اختلال شخصيت ، كراهت موكل از زوجه و توهين و فحاشي كذب محض است و مستند به هيچ راي قطعي نيست و با وجود فراهم بودن شرايط و امكانات قانون نمي تواند دليل عدم تمكين ايشان و عدم التزام قانوني و شرعي ايشان به وظايف همسرداري و زناشويي باشد لذا از محضر شما قضات محترم تقاضاي رد تجديدنظرخواهي و تاييد حكم بدوي و برگشت زوجه به زندگي مشترك مي شود. سپاس

  • توسط : رضا زیرک باش
  •  12 مرداد 1402


به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی

دیدگاه خود را ارسال کنید

بله